۱۳۸۷/۱۲/۱۴

افتاده ام از پا برت..


آنقدر این شعر زیبا بود برایم که حیفم اومد بقیه رو در این بهجت و سرور شریک نکنم..
(پیشنهاد میکنم حتما این شعر رو بار اول با صدای خود شاعر بشنوید..، که فایلش رو پایین قرار دادم)

بار سنگین نگاه آیه ها، خم نموده قامت دلداده ها
در سماع سوره هایت تا شدم
در قنوتم باده ای ده از شراب، غرقه شو در دیده ی دریا ز آب
ربناهای مرا بالا ببر، نا امیدم کرده این چشمان تر
ای رکوعت شاخه ی پر بار دل، ای تواضع از نگاه تو خجل
بر دو کتفم داغ قربانی بزن، یا به سر تاج سلیمانی بزن
من نه بی قدرم که عالم در سجود، از برای من به خاک افتاده بود
هان ببین افتاده ام از پا برت..
گو موذن برکشد فریاد را، تیشه ای ده تیشه ای فرهاد را
این دل قاسی چو کوهی سنگ شد، در فراغت در هزاران رنگ شد
این اذان است یا صدای پای یار، این نسیم است یا نوای جویبار
پر کنید از گوشه هایش گوشتان، تا کند با نغمه ای مدهوشتان
گر نوایش بر لب داوود بود، از سماعش عالمی نابود بود
ای موذن وعده ی دیدار کو، از جمال نازنین یار گو
گو چگونه او ز بهتر بهتر است، گو چگونه از همه بالاتر است

حجه الاسلام علیرضا پناهیان


[دانلود] با صدای خود شاعر
(اگر احیانا" خوشتون اومد، میتونید سخنرانی کامل رو از اینجا بگیرید..)